در این مقاله سعی کردم موانع راه اندازی کسب وکار رو بگم و خیالت راحت کنم که هیج وقت برای راه انداری یک کسب و کار دیر نیست خاطرم هست وقتی تصمیم داشتم اولین کسبوکار شخصیام را راه اندازی کنم یک سری تصورات داشتم که خودم هم نمیدانم از کجا آمده بود. الان که به آن ایدهها و تصوراتم فکر میکنم، خندهام میگیرد که روی چه حسابی اینطوری فکر میکردم. یکی از این تصورات این بود که زمانی که به مشتری مراجعه کنم برای مشتری خیلی مهم است که برای چه افرادی کارکردهام و آیا اصلاً سابقهی کاردارم!!
آن زمان که خبری از اینستاگرام و تلگرام نبود، برای اینکه نشان بدهم سابقهی کار دارم، رفتم و یک آلبوم عکس از کارهای قبلی که به عنوان یک نیروی فنی انجام داده بودم تهیه کردم تا زمانی که مشتری از من پرسید آیا سابقه کار دارید آن آلبوم را به اون نشان بدهم تا به من اعتماد کند. خاطرم هست با اینکه برای آن آلبوم کلی هزینه کردم ولی حتی یکبار هم کمکی به فروش راحت تر من نکرد.
کاری به غلط بودن این تصورات ندارم ولی نکتهای که برای من خیلی جالب شده این است که در مشاوره به افرادی که قصد راه اندازی کسبوکار دارند، گاهی میبینم که برخی هنوز یک سری تصورات دارند که باعث میشود سالها بگذرد و هیچ اقدامی نکنند.
به همین بهانه میخواهم در این مقالهیک سری از تصورات غلط که در راه اندازی کسبوکار وجود دارد را به عنوان تله و مانعهای راه اندازی کسبوکار مطرح کنم. بسیاری از این تلهها، همین الان هم دلیل بسیاری از افراد برای عدم شروع کسبوکار خودشان است.
1- مجوزهای کسب و کارم رو چطور بگیرم؟
شاید این نظر من خلاف انتظار عموم باشد اما آن قدر نمونه مشابه دیدهام که برای من یک قانون شده است! اولین تله و مانعی که افراد برای راه اندازی کسبوکار خود درگیر آن هستند این است که ما اول باید برویم مجوز گرفته(شرکت ثبت کنیم) و بعد اقدام کنیم!
من قصد ندارم به همه این فرمول را بدهم که باید بدون مجوز شروع کنند ولی حرفم این است که بسیاری از ایدهها میتوانند بدون هیچ مسئلهای عملی شده و بعد از گذشت چند ماه و باشکل گیری فروش، اقدام به دریافت مجوزها کرد. حتی برای گرفتن جواز کسب هم شما میتوانید اول مغازه خود را اجاره کرده و بعد از گذشت چند ماه مراحل قانونی جواز کسب را طی کنید.
پس پیشنهاد من این است در قدمهای اولیه اصلاً بیخیال جواز شوید و تمام تمرکز خود را روی فروش و بازاریابی بگذارید. مخصوصاً اگر پول کافی نداشته و از طرفی هنوز کامل مطمئن نیستید که آیا فروشی ایجاد خواهد شد. به نظر من در این موقع جواز گرفتن هیچ دردی از شما دوا نمیکند.در آینده فرصت کافی برای جواز گرفتن خواهید داشت!
2-اگر خانواده حمایتم میکردند!
دومین تله و مانع این است که بسیاری از افراد این تصور را دارند که برای شروع کسبوکار باید همهی اعضای خانواده با آنها موافق بوده و از آنها حمایت کنند. من با اطمینان به شما میگویم این یک توهم است که منتظر باشید همسرتان و حتی پدر و مادرتان صد درصد شما را حمایت کنند.
شاید بهتر است بگویم این ماله توی فیلمهاست! اگر منتظر هستید تا همهی شرایط ایده ال شده و بعد قدمی بردارید، باید بگویم هیچوقت این اتفاق نمیافتد. در شروع کسبوکار گاهی حتی اعضای خانواده به شدت با ما مخالف هستند. شما نباید تلاش کنید که همهی افراد را متقاعد کنید تا قدمی بردارید.
گاهی لازم است شجاعت به خرج داده و به ایدهی خود عمل کنید. شما قدم اول را برداشته و شجاعت خود را نشان دهید. مطمئن باشید، زمانی که نتایج کسبوکارتان شکل بگیرد همان افرادی که با شما مخالفت داشتند، شما را تحسین میکنند.
3-یک ایدهی خاص لازم دارم!
خاطرم هست فردی از من مشاوره گرفت و میگفت من یک ایدهی خاص دارم و میترسم اگر آن را وارد بازار کنم بلافاصله رقبا آن را کپیبرداری کنند. من دقیقاً یاده تصورات غلط خودم افتادم. خیلی ها این توهم را دارند که اگر ایدهی خودم را وارد بازار کنم بلافاصله کپی می شود.
این حرف مثل این می ماند که مثلاً فردی به خارج از کشور رفته و در آنجا دیده محصولی مثل قهوه آماده مورد علاقه ی مردم است. اما حالا که به ایران آمده تا این محصول را وارد بازار کند، از این می ترسد که اگر این کار را بکند بقیه کپیبرداری کنند. یک نکتهی جالب که در اجرای ایدههای جدید وجود دارد این است که گاهی کپی کردن بقیه باعث گسترش بازار برای شما هم خواهد شد.
وقتی شما محصولی دارید که هنوز کسی آن را نمیشناسد و شما میخواهید به تنهایی بازار را با محصول خود آشنا کنید. کاره بسیار سختی دارید. تا این محصول را جا بیندازید. اما وقتی رقبای شما وارد میدان میشوند آنها هم کمک میکنند مردم زودتر با این محصول جدید آشنا شوند و شما که سابقهی بیشتری دارید تجربهی بیشتری برای نوآوری روی محصول خودخواهید داشت. جدای از این فکر نکنید یک ایده میتواند جادو کند! ایده شاید 10 درصد داستان باشد. عوامل بسیار مهم دیگری هم هست که باید رعایت کنید تا محصول شما در بازار همهگیر شود.
4-من تجربه ندارم و میترسم!
چهارمین مانع و تله که بسیاری از افراد مطرح میکنند، عدم تجربه و ترس از شروع است. من احساس میکنم که آنها منتظرند تا یک معجزهی درونی برای آنها اتفاق افتاده تا شروع کرده و برخلاف ترسهایشان عمل کنند. آنها خاطرشان نیست، ما در دوران کودکی چطور بودهایم! بگذارید یک مثال برای یادآوری بزنم.
یادتان هست، چطور دوچرخهسواری یاد گرفتیم؟ شاید خیلی بدیهی به نظر برسد ولی ما در ابتدا از سوار دوچرخه شدن ترس داشتیم. ترس داشتیم که نتوانیم تعادل خود را حفظ کنیم. ترس داشتیم که زمین بخوریم و دیگران ما را مسخره کنند. اما برخلاف همهی این ترس ها چه کار کردیم؟ ما سوار دوچرخه شده و حتی چندین بار تعادل خود را از دست دادیم تا در نهایت دوچرخهسواری را یاد گرفتیم.
اما چرا امروز می ترسیم این کار را برای راه اندازی کسبوکار کرده و اقداماتی را انجام دهیم که می ترسیم؟ دلیل اصلی ترس ما، تخریب عزت نفس ما در جریان اتفاقات زندگی است. اگر دقت کنید یک کودک اغلب خیلی نترس است. اما امروز که ما بزرگ شدهایم تا دلتان بخواهد ترسهایی داریم که تمامی ندارد.
دلیل اصلی این اتفاقات به نظر ترس از حرفهای دیگران به دلیل تخریب عزت نفس ماست. ما باید یک جایی بپذیریم که اگر میخواهیم به خواسته خود برسیم باید علی رقم همهی ترسهای خود اقدام کنیم. ما باید بترسیم ولی شروع کنیم.
من در یک مقالهی دیگر با عنوان مهمترین قوانین راه اندازی کسبوکار نکات مهم دیگری را دربارهی راه اندازی کسبوکار گفتم. میتوانید با مراجه با لینک زیر این مقاله را هم مطالعه کنید.
مقاله مهم ترین قوانین راه اندازی کسب وکار
اگر شما هم تله و مانع دیگری در راه اندازی کسبوکار میشناسید خوشحال می شوم در قسمت پایین نوشته و با من به اشتراک بگذارید.
به نظربنده عامل مهم دیگر بازاریابی است که درصد خیلی بالاتری رو نسبت به این گزینه ها داره