طبق قانون باور، آن چه در کسب و کار ما اتفاق میافتد به خاطر باورهای ذهنی ماست! شاید این سوال پیش بیاید که اگر همه چیز را باورهای ما میسازد پس نقش بازاریابی در این معادله چیست؟
آیا فقط نیاز است ما باورهای درستی نسبت به کسب و کار داشته باشیم؟! برخی از افراد وقتی حرف از کاهش فروش یک کسب وکار مطرح میشود، راهکار ارائه میدهند که باورهایت را عوض کن همه چیز خوب خواهد شد! آیا این حرف درست است؟ نقش باورها در کسب وکار ما چیست؟
ریشهها را بشناسید!
باورهای ذهنی ما، ریشه اصلی تمامی رفتارها و عملکرد ما در کسب وکارمان است. برای ایجاد یک کسب وکار موفق داشتن باورهای مناسب اولویت اصلی ماست. این یعنی اگر شما هزاران ترفند بازاریابی را آموخته باشید اما این باور در ذهن شما باشد که بازار شرایط کسب وکارم را کنترل میکند از استفاده از این ترفندها منصرف میشوید. اما اگر در ابتدا باورهای قدرتمندی داشته باشید این باورها شما را به سمت استفاده بیشتر از ترفندها سوق میدهد و در واقع برنامه بازاریابی به شما در رشد کسب وکارتان کمک میکند.
خاکهای حاصلخیز
اگر یک کسب وکار موفق را مانند یک درخت پر بار در نظر بگیرید؛ داشتن باورهای ذهنی درست مانند کاشتن بذر اولیه در خاک حاصلخیز است. پس برای اینکه یک کسب وکار موفق داشته باشیم، ابتدا باید باورهای درستی نسبت به کسب وکار داشته باشیم تا این بذر در خاک حاصلخیز کاشته شده باشد. بعد از کاشت بذر در خاک حاصلخیز برنامه بازاریابی مانند نگهداری از بذر با کود دادن، هرس شاخهها و … تا رسیدن به محصول سالم است.
بعد از اینکه باورهای درست راجب کسب وکار در ذهن ما شکل گرفت؛ برنامه بازاریابی به کمک ما میآید تا بهتر به نتیجهی مطلوب برسیم. در جلسات مشاوره با افراد مختلف به این نتیجه رسیدهام که اگر فردی به دنبال گسترش کسب وکار خود است، یا اگر فردی خواهان رشد میزان فروش خود است، در ابتدا باورهای درستی نسبت به کسب وکار دارد و برعکس اگر فردی به راههای افزایش فروش کسب وکارش توجهی ندارد و از آن ها استقبال نمیکند باورهای نادرستی نسبت به کسب وکار دارد . شما چه باورهای محدود کنندهای نسبت به کسب وکار خود دارید که باعث می شود خودتان مانع رشد کسب وکارتان شوید؟
اثرگذاری روی هم
نکتهی جالب اینجاست، همانطور که باورهای ذهنی ما تاثیر مستقیم بر اثرپذیری ما از ترفندهای بازاریابی دارند و باعث میشوند ما پذیرای این ترفندها باشیم؛ برنامه بازاریابی هم میتواند روی باورهای ذهنی ما اثر بگذارد. بطور مثال اگر برای کسب وکار شما یک برنامه بازاریابی طراحی شود که فروش آن را در شرایط خاص چند برابر کند شما به این باور میرسید که فراوانی و ثروت زیادی در جهان وجود داشته که از آن غافل بودهاید. این حالت در زندگی بسیاری از کارآفرین اتفاق افتاده است که آن ها یک محصول یا خدمات را داشتهاند و رفته رفته بیشتر آن محصول را فروختهاند. این فرآیند باعث شده باورهای بهتری در ذهنشان نسبت به کسب وکار شکل بگیرد و این یک سیکل مکمل را ایجاد کرده است که شکل گیری باورهای درست باعث ارتقا بیشتر برنامه بازاریابی آنها برای فروش بیشتر محصولاتشان شده است .
پس برای داشتن یک کسب وکار موفق داشتن باورهای درست و برنامه ی بازاریابی هر دو مهم هستند و میتوان گفت اولویت با داشتن باورهای درست است، تا ما را پذیرای استفاده از ترفندها و راهکارها کند .